داستان یک شهر بالنده

سردار دکتر علیرضا نوین از آن دسته مدیران عملگرا در حوزه شهری است که حضور موثرش در حوزه سازندگی، پژوهش، مدیریت و ساخت در کنار رویکرد چندوجهی وی در عرصه های مرتبط از وی شخصیتی چندبعدی ساخته است. وقتی به موارد نگاه ارزش مدار او را در مقام شهردار سال های اخیر کلانشهر تبریز اضافه کنیم و پیشرفت های اخیر این شهر را مورد مداقه قرار دهیم، فی نفسه یک مدیر ارشد شهری منحصر به فرد را به دست میدهد که نظریاتش در خور بازاندیشی و بازتولید است.

 
حضور نوین در جایگاه شهردار تبریز فرصتی تاریخی را فراهم ساخته که به سیاقی موثر از تجربیات عملی و نیز نگاه چالشی و نظریه پردازانه اش بهره گیری شود. این نگاه تخصصی و تعهدگرا به مثابه نقطه عطفی در توسعه شهری عمل کرده، مجموعه شهر را به وحدتی هویتی/شکلی رهنمون شده است. ماحصل بازنگری آنچه در هشت ساله اخیر بر تبریز گذشته، نشانگر اتفاقی فرخنده است، توگویی چراغی روشن به بهانه مدیریت شهری راه را بر شکوفایی شهری دیرین گشوده تا پویندگانش را هدایت کند.
تجربه های شهردار این سال های تبریز البته ارزش شنیدن داشت، به قدر فرصت ورود در مباحث واز دریچه نگاه ما با تجربیات این شهردار آشنا میشوید....
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما جناب سردار دکتر نوین. بی مقدمه عرض میکنم، باید اذعان داشت که چهره شهر تبریز در دوره هشت ساله حضور شما به عنوان شهردار، دگرگون شده و بخش زیادی ازاین موضوع را مرهون مدیریت شما هستیم. لطفا برای شروع بحث کمی پیرامون سوابق خودتان بگویید.
 
بسم الله الرحمن الرحیم. من علیرضا نوین، متولد سال 1339 در کلان شهر تبریز هستم. همزمان با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در سال 1356 از دبیرستان فردوسی تبریز فارغ التحصیل شدم، سپس جهت اعزام به نظام مقدس سربازی اقدام نمودم. با شروع جنگ تحمیلی از سال 1359 به مدت نزدیک به 7 سال در جبهه و دفاع از کشورم، حضور داشتم و با پایان یافتن جنگ تحمیلی، دوباره تحصیلات تکمیلی خود را از سال 68 شروع کردم و موفق به اخذ کارشناسی عمران-عمران، کارشناسی ارشد مدیریت دولتی شدم و هم اکنون دانشجوی مقطع دکترای برنامه ریزی شهری هستم. در این فاصله پس از پایان جنگ تحمیلی به عنوان معاون وزیر دفاع در امور عمرانی، مسئول ساخت و ساز مجموعه های خانه های سازمانی، تفریحی ـ رفاهی و احداث پادگان های نیروهای مسلح بودم. عمده کارهای من بعد از جنگ، مسئولیت در کارهای سازندگی در قرارگاه خاتم الانبیا بوده است. در 10 دی ما 84 به عنوان شهردار تبریز انتخاب شدم و تا 12 شهریور 92 به فعالیت خود ادامه دادم.
 
با توجه به اینکه تبریز به عنوان یکی از کلان شهرهای ایران حائز اهمیت ویژه ای است، تجربیات شما در حیطه مدیریت شهری در مقیاس کلان چیست؟ ارزیابی شما از این دوره هشت ساله به چه صورتی بوده است و چه مباحث نوینی را شما در حیطه مدیریت شهری مطرح نموده اید؟
موضوع مدیریت شهری متاسفانه در کشور ما یکی از معضلاتی است که تا به امروز از نظر قانونی مسیر درستی را طی نکرده است. اگر شما چنین در نظر بگیرید که استاندار مدیریت محدوده استان، فرماندار مدیریت محدوده شهرستان را بر عهده دارد، وقتی به نام شهردار برخورد می کنیم انتظار می رود که مدیریت کل شهر بر عهده شهردار باشد. متاسفانه ما در ایران با موضوع "عدم وجود مدیریت واحد شهری" مواجهیم؛ به این معنی که در سال 52 حدود 53 وظیفه برای شهرداری ثبت شده اما در روند اجرایی همه ساله قسمتی از این وظایف تفکیک شده است. به عنوان مثال آب و فاضلاب، برق، سینما و تئاتر، ورزش و بهزیستی، آموزش و پرورش و... اینها همه در گذشته جزو وظایف شهرداری بوده است. در تجاربی که در صد سال گذشته از اروپا به دست آمده ، امروزه همه شهرداری هایی که با "اختیارات مدیریت واحد" حرف اول و آخر را در شهر می زنند، این سبب موفقیت آنهاست. به عنوان مثال، هم اکنون ما با معضل ترافیک در سطح شهر مواجه هستیم. سازمان شهرداری، هزینه هایی قابل توجهی برای حل این معضل اختصاص داده است اما مجری این معضل در نهایت پلیس است، پلیسی که دیگر در حوزه اختیارات شهرداری نیست. سازمان آب و فاضلاب اقدام به کندن معابر شهر برای اجرای شبکه آب و فاضلاب می کنند، گاز و برق و تلفن هم به همین منوال، کارهایی که جدای از حوزه شهرداری است. در موضوعات فرهنگی، شهرداری احساس وظیفه می کند؛ خواسته ما این است که در شهر خانه تئاتر داشته باشیم ولی اداره ارشاد نیازی بر اجرای چنین پروژه ای نمی بیند. دوست داریم در موضوعات میراث فرهنگی، حفاظت از بناهای قدیمی و بازار تبریز شرکت داشته باشیم ولی گفته می شود که شهرداری نمی تواند داخل بازار شده و کاری از نظر میراثی انجام دهد. اینها به عنوان نمونه مطرح شد تا بیشتر درک کنیم که شهرداری ها از نظر اجرایی با چه مشکلی مواجه هستند. ولی از طرفی شهرداری تبریز با حس وظیفه شناسی خود مانع کارهای خودسرانه سایر نهادها مثل تخریب معابر یا بسته شدن مکان های عمومی و هنری شده است. چه بسا به لحاظ قانونی زیر سوال رفته باشیم ولی در کارهایی چون ساخت هتل ها، پارک هایی چون پارک مفاخر و کارهایی در راستای ثبت جهانی بازار، هزینه های کلانی کرده ایم. در مقابله با معضل ترافیک، اقدام به نصب 200 دوربین در سطح شهر نموده ایم و ترافیک شهر را کنترل می کنیم. داخل شهر، کارهایی در ارتباط با شهرسازی انجام داده ایم در طول 8 سال گذشته حدود 20 روگذر و زیر گذر ساخته ایم در صورتی که این کار جزو وظایف سازمان شهرسازی است. یکی از این پروژه ها، ورودی شهر تبریز "میدان امام علی (ع)" است که در 40 هکتار اجرا شده و دارای 12رمپ و لوپ و 4 پل هوایی می باشد. هدف از همه این کارها تنها تامین رفاه و آسایش مردم ماست.
در تبریز مراکز خرید بسیاری بهره برداری یا در حال ساخت هستند. مراکز خریدی چون "لاله پارک"، یکی از 156 پروژه ای است که با مبلغی حدود 15000 میلیارد تومان قرارداد بسته و اجرا شده است. این پروژه با جذب سرمایه گزار خارجی صورت گرفته است، کاری که وظیقه شهرداری نیست ولی ما در این باب احساس تکلیف می کنیم، چه بسا با تمسخر مواجه می شویم که چنین کارهایی ربطی به شهرداری ندارد. سه مجموعه دیگر نیز در جنوب و غرب تبریز در نظر گرفته شده که بستر را برای جذب سرمایه مهیا می سازد. پروژه آیسان در منطقه ترمینال قدیم، پروژه عظیمی است که در مسیر مترو و مجاورت باغ گلستان قرار گرفته است و شامل مجموعه اسکان، هتل آپارتمان ها –با توجه به این موضوع که این منطقه مملو از مسافرخانه های مخروبه است-، رستوران ملل، مرکز خرید و مجموعه ورزشی می باشد.
اما در مبحث حمل و نقل و مترو، استحضار دارید که در تمام دنیا 100 درصد بودجه ساخت را دولت پرداخت می کند و در شاخص های توسعه آنها قرار دارد ولی در اینجا چنین شرایطی وجود ندارد، برای مترو دولت به حالت اسمی سالانه 50 درصد پرداخت می کند بقیه هزینه ها بر عهده ماست.
با اینکه تبریز دومین شهر از لحاظ ساخت و ساز و بلندمرتبه سازی می باشد اما با این حال از بافت فرسوده غفلت نشده است. حدود 2520 هکتار بافت فرسوده در تبریز وجود دارد. در دوران شهرداری من حدود 700 میلیارد تومان اوراق مشارکت فروخته شده است و به جای اداره مسکن و شهرسازی بافت های فرسوده را احیا کرده ایم و شروع به ساخت پروژه هایی در محدوده این بافت ها نموده ایم، همچون پروژه آیسان در باغ گلستان، پروژه ایپک و عتیق در چهارراه بهشتی (خیابان منصور) و منطقه مهاد مهین (میارمیار) در خیابان شریعتی و ... . اوراق فروخته شده، سود آن را به مردم پرداخت کرده و از دارایی خود مردم برای آبادانی شهر استفاده کرده ایم. بانک شهر هر سال 1000 واحد وام 14 درصدی برای نوسازی اعطا می کند. به هر حال ذاتا اینها وظایفی است که حدود 40 سال پیش مربوط به شهرداری بوده ولی با شروع انقلاب اسلامی هر سال تعدادی از این وظایف منفک شده اما باز شهرداری به عنوان خط مقدم با دولت همکاری کرده است. با اینکه قرار بود از دهه 70 شهرداری ها از لحاظ درآمدی به عنوان یک موسسه عمومی غیر دولتی که در قانون آمده بود، مستقل بشوند اما مالیات به حد کافی به شهرداری ها پرداخت شود. به شوراها اعتماد شود و شوراها قانون گزار منطقه ای و محله ای شوند. قرار بود درآمدهای پایدار شهرداری را قانونی کرده و تسلیم مجلس نماید. مشکل اساسی ما این است که در حال حاضر شهرداری بدون صاحب مانده است یعنی وزارت کشور یک درصد توجه به موضوع شهرداری ها دارد، 99 درصد به موضوعاتی چون امور سیاسی، اجتماعی، انتخاباتی و... است و عملا خود شهرداری باید کارها را پیگیری کند و با مشارکت مردم انجام دهد.
در موضوعات اجتماعی، بزرگترین مرکز ترک اعتیاد ایران را در تبریز – البته بعد از تهران- با امکاناتی در حد هتل سه ستاره ساخته ایم. به این خاطر که ما در قبال مشکلات جوانان مسئول هستیم و اگر امروز معتادی در جامعه وجود دارد ما نمی توانیم بی تفاوت باشیم.
 
اگر کمی تخصصی تر به موضوع نگاه کنیم و به معماری شهر بپردازیم، سیاست کلی شما برای تولید آثار معماری چیست؟ در مورد کالبدهای شهری، معماری های خرد و کلان و شاخص های شهری چه قراردادهایی دارید و چگونه با مسائل معماری برخورد می کنید؟
خوب البته موضوع معماری یکی از بحث هایی است که متاسفانه هنوز در کشور ما به یک نقطه اجماع نظری نرسیده است؛ به این معنی که شما در همین خیابان ها که قدم می زنید با انواع نماهای ساختمانی مواجه خواهید شد. اما به واقع چه کسی مسئول این کار است. ما وزارت خانه ای به نام راه و شهرسازی داریم که تا کنون الگوی مناسبی برای معماری ایرانی و حال طبق گفته های چند سال اخیر معماری ایرانی اسلامی، ارائه نکرده است. شهروند به سلیقه خودش نما را شیشه ای، آجری، سنگی، کامپوزیت و... می کند و یا ساختمان هایی ساخته می شوند که تقلیدی از بناهای شهرهایی همانند دوبی است. پس از لحاظ معماری اگر بخواهیم امروز صحبتی بکنیم اوضاع به هیچ وجه قابل قبول نیست. در همین تبریز، ما دانشگاه هنر اسلامی را داریم ولی خروجی این دانشگاه چیست؟ ما که تا به حال چیزی مشاهده نکرده ایم. اما بنده و همکارانم در آخرین روزهای خدمتم تلاش کردیم از خودمان شروع کرده و ساختمان جدید شهرداری را منطبق با الگوهای معماری ایرانی بسازیم و در این راستا یک هیات معماری تشکیل دادیم.
 
آیا شما هیات داوری ثابتی در راستای بررسی معیارهایی برای هویت شهری و همخوانی آنها با معماری ایرانی اسلامی که فکر می کنم جزو سیاست های نظام جمهوری اسلامی نیز می باشد، دارید؟
وقتی ضرورتی پیش می آید این گروه بطور موقت تشکیل می شود برای مثال ما در یادمان شمس تبریزی مسابقه ای بین المللی برگزار کردیم و از نخبگان معماری کشور برای داوری این مسابقه دعوت نمودیم و یکی از گزینه ها به عنوان طرح برتر انتخاب شد. به عنوان درس آموخته از روند مسابقات باید بگویم که سختی های کار این است داوران، به عنوان انساهای مجرب در امر معماری نظر می دهند ولی چون با نظریات دیگری و فضاسازی منفی رسانه ای مواجه می شویم راه میانه ای را انتخاب می کنیم که هم بتوانیم بنایی را اجرا کنیم هم رضایت همه را جلب نماییم. در دنیا رسم بر این نیست که هر کسی در هر موردی نظر دهد، همیشه خبره ها نظر می دهند و شهرداری ها هم اجرا می کنند، اما در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد. باز هم این مساله برمی گردد به عدم وجود الگوی معماری ایرانی اسلامی، در صورت وجود چنین الگویی ما می توانیم به توجیه بقیه بپردازیم.
 
آیا شما موافق این مساله هستید که معماری می تواند فرهنگ سازی کند و یا تاثیرات فرهنگی داشته باشد؟
اگر تعریف ما از فرهنگ این باشد که فرهنگ، هویت ما، شناسنامه ما و در واقع همه چیز ماست که امروزه ما را با آن ارزیابی می کنند باید بگوییم که ریشه اش در آداب و رسوم و رفتارها و گذشته ماست. قطعا اگر امروز تلاش می کنیم فرهنگ و معماری گذشته خودمان را حفظ کنیم ولی موفق نیستیم، دلیلش عدم توجه نسبت به معماری و فرهنگ خودمان است.
 
شهرداری در رابطه با معماری شهر تا کنون چه کارهایی انجام داده است؟
در تبریز بیش از 100 خانه قدیمی وجود دارد. به استانداری پیشنهادی دادیم و ابلاغ شد که هر کس می خواهد بنای جدیدی را احداث کند، الویت، خرید این خانه های قدیمی است. در حقیقت می خواستیم سطح مشارکت عمومی را بالا ببریم که متاسفانه به غیر از خود شهرداری، این کار انجام نشد. در تبریز حداقل 6 باب از این خانه ها توسط شهرداری خریداری و در راستای حفظ این بناها با تغییر کاربری داده شد مانند خانه ختایی ها، نیکدل، علی میسیو و... مورد احیا قرار گرفت.
دومین مبحث در موضوع معماری برگزاری مسابقات معماری در 8 سال اخیر است؛ بنابراین ما از جوان ها، شرکتهای موجود و افراد مستعد استفاده کردیم و بعد کارهای آنها را در معرض نمایش عموم قرار دادیم.
سومین مبحث، ساخت پارک "مینیا تبریز" بود که بناهای شاخص معماری را به صورت ماکت های مینیاتوری در این پارک قرار دادیم. این مساله کمک شایانی نیز به معرفی شهر تبریز و جاذبه های توریستی آن به مسافرین عزیز می کند.
چهارمین مبحث، زیباسازی شهر بود. تعمیر نماهای خیابان امام حوالی چهارراه بهشتی به صورت رایگان، نورپردازی عمارت شهرداری و خیابان امام از باغ گلستان تا چهارراه بهشتی، منطقه بازار، ورودی شهر تبریز "میدان امام علی"، مسیر چایکنار و مهرانرود، پل کابلی و...؛ در یک سال و نیم اخیر اهمیت بسیار زیادی به مساله نورپردازی قائل شدیم. همچنین در دو پارک، آبنمای موزیکال راه اندازی کردیم که هارمونی نور، آب و موسیقی است. طراحی جداره های روگذر و زیرگذرها، نصب بیش از 120 تندیس علی رغم مخالفت هایی که بود صورت گرفت و همچنین مبلمان های شهری نوین. در داخل پیاده گذر تربیت که به عنوان یک شاخص شهری است تعدادی از این تندیس ها نصب شدند که با استقبال عمومی مواجه شد. تبریز به عنوان شهری که دارای حدود 400 شاعر و مفاخر و بزرگان ادبی است، انتظار می رود که در بسیاری از نقاط شهر شاهد تندیس باشیم.
شروع به بازسازی درب [دروازه]های بزرگ تبریز کردیم و اکنون 4 درب از 9 درب را احیا نموده و از لحاظ معماری از نمادهای بازار تبریز استفاده کرده ایم. با احیا این 9 درب، باروی قدیمی شهر تبریز احیا خواهد شد.
پارک ارک را امسال بازگشایی کردیم و بنا بر آن داشتیم تا بالابری احداث کنیم تا مردم بتوانند بر بلندای ارک تبریز این نماد با شکوه تبریز، شهر را نظاره کنند و حتی در بالای بنا فضایی مانند رستوران به وجود بیاوریم.
در مبحث میادین، اگر چه چند میدان را به واسطه مسایل ترافیکی تخریب کردیم ولی میادین خوبی به خصوص در ورودی شرقی و جنوبی تبریز ساخته شد. برای میدان به عنوان یکی از عناصر شهری و زیباسازی و نورپردازی آن و آب نماهایی که داشتیم، کار های زیادی انجام شد.
در مورد مصالح، شهرداری در نمایشگاه ها به معرفی مصالح بوم آورد "تبریز و حومه" پرداخت. به عنوان مثال سنگ اسپراخون به دلیل زیبایی و مقاوت که ساختمان 86 ساله عمارت شهرداری نیز با همین سنگ ساخته شده است. از طرفی طبق ابلاغیه ای، نمای شیشه ای را ممنوع کردیم چون به دلایل اجرایی دارای مشکل بود و بعد از زلزله و همچنین طی همایش های زلزله نیز به این موضوع تاکید و به این مساله قوت بخشیده شد.
ما در بحث عناصر شهری توجه خاصی به پیاده راه ها داشتیم. یکی از این پروژه ها که فرصتی 6 ماهه برای تکمیل آن در نظر گرفته شده بود، پیاده راه میدان دانشسرا تا اول راسته کوچه بود. واگن های قطاری هم بدین منظور و برای احیای تبریز قدیم ساختیم، پیاده راهی با تندیس های قدیمی و برای معرفی هر چه بیشتر بازار تبریز؛ ولی متاسفانه با مخالفت استانداری و فرمانداری به دلیل قرارگیری بناهای آنها در این منطقه مواجه شد.
پروژه های دیگری هم در نظر داشتیم همانند جاری کردن آب مهرانه رود و استقرار ورزش های آبی، فضای سبز و نورپردازی در آن، مونوریل و احیای تبریز قدیم.
 
شما همواره حامی طرح های پژوهشی بوده اید و کنفرانس های متعددی را برگزار کرده اید. آثار و نتایج این رویکرد شما چیست؟
ما مصوبه ای را در شورا گذراندیم که برای پایان نامه های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای برگزیده، مبالغی در حدود 500 هزارتومان الی یک میلیون تومان، در نظر گرفته شود. البته با در نظر گرفتن این مساله که امکان اجرایی کردن یک پایان نامه وجود ندارد و این کار جنبه تشویقی و حمایتی دارد. من به خاطر دارم که در پایان نامه کارشناسی ارشد خودم در سال 72، مبلغ 10000 تومان کمک نقدی از طرف دانشگاه صورت گرفت و این باعث خرسندی بود که قسمتی از هزینه های کاغذی پایان نامه تامین شده است. فعلا در ایران موضوع پژوهش و تحقیق، موضوعی نیست که بتوانیم بگوییم عمومی شده است. این تشویق ها تنها برای این است که مطالعات بیشتری انجام شود. اما از طرفی هم در امر پژوهش، محققان با عدم همکاری نهادهایی چون شهرداری، ثبت و احوال از لحاظ آمار و ارقام و از حیث امنیتی با عدم همکاری نیروی انتظامی مواجه می شوند. تا اینگونه مسایل حل نشوند و کل دانشگاه ها با دستگاه های اجرایی هماهنگ نشوند، طبیعی است که ما مشکل خواهیم داشت. یکی از پایان نامه هایی که به خاطر دارم طرح "باغات خضراء"، مطالعات فضای سبز در منطقه چایکنار تبریز بود که می توانست کمک شایانی به جذب توریست نماید. نمونه دیگر، طرح دهکده توریستی واقع در اطراف سد شهید مدنی تبریز بود که شخصا راهنمای مطالعات ایشان در این زمینه بودم. در بحث آسفالت و زدودن برف از معابر، پایان نامه دیگری بدست ما رسید که در بخش اجرایی هم نتایجی از آن حاصل شد ولی توجیه اقتصادی نداشت، مایعی به نام "آنتی آیسینگ" که باعث از بین رفتن لایه برف از سطح خیابان ها می شد و به جای امر نمک پاشی که امروزه از آن استفاده می کنیم مطرح شده بود. در موضوعات خدمان شهری و مکانیزه کردن دفع زباله و پسماندها نیز کارهایی انجام شد. به هر حال با اینکه رضایت کاملی از این امر نداریم ولی پایان نامه هایی که به دست ما می رسید مطالعه می کردیم و در زمان مقرر اجرا هم می کردیم.
 
به عنوان آخرین مطلب، اگر قرار باشد تجربیات خود را به شهردار کنونی یا آینده منتقل کنید، چه توصیه ای می کنید؟
البته سلیقه ها در کشور ما هیچگاه اجازه نداده است که ما از تجربیات هم استفاده کنیم؛ اما من خاطرات خودم را نوشته ام و انشاء الله بزودی منتشر خواهد شد . به هر حال هر آنچه را که در این سال ها آموخته ام در اختیار مدیران شهری قرار خواهم داد.
 
 
 
تهیه و تنظیم : خانم مهندس الف . فضلعلی