سیمای شهر اسلامی در گذشته و حال

سیمای شهرهای دنیای اسلام خود آئینه ای است بر مظاهرتمدن اسلامی 

اسلام در عین جهانی شمولی در شهر زاده شده ودر شهر هم گسترش یافت . بیشتر محققینی که به بررسی آثار، بناهای شهرهای اسلامی و تاریخ تمدن اسلامی پرداخته اند بر این باورند که اسلام دین شهری است . در سیر تاریخی اسلام گرایی ، شهرهای بزرگی شکل گرفتند که در کنار آنها شمار شهرهای کوچک و متوسط نیز افزایش یافت که در عین همسانی با سایر شهرها ویژگیهای منحصر به فردی را به نمایش گذاردند.
حال سوال این است که چه عوامل و عناصری در بخشیدن چهره اسلامی به شهرها نقش ایفا می کنند و هریک از این عوامل چگونه می توانند بستری مناسب و سالم را برای زندگی شهروندان فراهم آورند و در نهایت اینکه آیا کلان شهر تبریز توانسته است به اصول و معیارهای شهر اسلامی خود را مجهز کند و یا اینکه با پیشرفت سریع جهان در فرآیند توسعه جهانی نتوانسته است هویت اسلامی خود را حفظ کند البته بازنگری به اصول و ضوابط شهرسازی و معماری سنتی اسلامی و شناخت عناصر و اجزای آن ضروری است . از قرن هیجدهم با نفوذ استعمار اروپائیان در شهرهای اسلامی تا به امروز شاهد به هم خوردن تعادل های زیستی و بصری در محیطهای شهری بوده ایم.
تعریف شهر اسلامی:
شهر اسلامی به شهرهایی اطلاق می شود که درسرزمین های دارای فرهنگ و اعتقادات نشأت گرفته از دین اسلام ایجاد شده اند یا رشد یافته اند . شهرنشینی و شهرهای اسلامی بر پهنه ای بسیار وسیع در سه گوشه جهان کم و بیش مهم و باستانی گسترش یافته است این پهنه از اقیانوس اطلس تا دریای چین و تا آسیای مرکزی و از بالکان تا اندونزی و از شاخ آفریقا تا خلیج بنگال گسترده می شود.
این شهرها منجمله تبریز همگی در خصوصیات کالبدی و اجتماعی متأثر از حاکمیت فرهنگ اسلامی یا حکومتهای اسلامی با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند اسلام راه و اصولی برای زیست ، برای رابطه انسان ها با یکدیگر و رابطه انسان یا طبیعت و خدا معرفی کرده است . متأسفانه در حال حاضر شهرها با نوعی دوگانگی بین کالبد جدید و قدیم روبروست که این دوگانگی ناشی از تضاد بین الگوهای فگری گذشته با الگوهای فکری مدرن که امروزه برای ساخت و سازهای شهری از آنها استفاده می شود را شاهد هستیم.
حال برای وحدت بخشی، ساختار کالبدی شهرها اصول بکار گرفته شده در زمان های گذاشته و حال را بررسی و تطبیق دهیم تا به اصولی منطبق با فرهنگ و مذهب این مرز و بوم دست یابیم.
عناصر اصلی شهرهای اسلامی عبارتند از : 
1- مسجد که از ابتدای ظهور اسلام یکی از بارزترین وجوه هویتی جامعه و شهر اسلامی بوده و از جنبه هویت ظاهری و هم از بعد هویت معنوی ایفای نقش بنیادین دارد این هویت بخشی نه تنها در شکل و سیما حتی از نظر صوتی و ویژگیهای دیگری چون عملکردی بودن و مرکزیت ومکان استقرار نیز به ظهور و بروز می رسد از اینرو مسجد بعنوان تجلی گاه نظام توحیدی اسلامی ، قلب و کانون شهر می باشد. بنابراین اعتقاد به داشتن بنایی مشخص بعنوان عبادتگاه و کانون عمده فعالیتی، اثری ژرف بر طرح و نقشه شهرهای اسلامی داشته است بطوریکه در آغاز تشکیل حکومت اسلامی، مسجد پایگاه اداری و حکومتی نیز محسوب می شد.
2- ارگ یا دارالعماره (ارگ در ارتباط فضایی با بازار و مسجد جامع قرار داشت که بعدها بعنوان عنصر سیاسی از سایر عناصر جدا شده و با ایجاد حصار و بارو در اطراف آن بصورت کانونی اصلی در شهر تجلی یافت.
3- خانه ها (خانه هایی که کالبد شهر اسلامی را شکل می دهند از دو اقتضای اقلیمی و فرهنگی تاثیر می پذیرند اصل اساسی در خانه ها امنیت جسمی و روحی مسلمانان است که ضمن تأمین آرامش و امنیت خانواده بعنوان اندرونی شخصی افراد بشمار می آید.
4- بازار (بازار در عین برعهده داشتن نقش رونق اقتصادی محل شکل گیری بسیاری از حرکتهای فرهنگی و سیاسی نیزبوده است . از بازار می توان بعنوان ستون فقرات شهر نام برد به گونه ای که با گذشت قرن ها و ساخت مراکز تجاری جدید و مدرن ، همچنان ارزش و اعتبار خود را از دست نداده است . بازار عاملی است برای پیدایش شهرنشینی و بعنوان هسته مرکزی بافت سنتی و قدیمی شهر بوده و بعنوان قلبی تپنده در پهنه شهری جای گرفته است . در بازار بجز مراکز فروش ، مراکز دینی مانند مساجد ، حوزه های علمیه ، مدارس ، کتابخانه ها ، تکایا ، حمام ، قهوه خانه و ... با زندگی شهری مردم گره خورده است.
معمولاً بازار شهرهای اسلامی بوسیله معابراصلی به دروازه های شهر وصل می شده است و در فاصله بین دروازه های قدیمی شهر و بازار ، محلات شهر قرار داشته است . بطوریکه از سال 1194 هجری قمری حصاری بر تبریز کشیده شد که هشت دروازه یا درب بر آن حصار وجود داشت و هر درب به اسم محله ای بود (1-درب خیابان – 2-درب باغمیشه –3- درب شتربان –4- درب سرخاب –5- درب اسلامبول –6- درب سرد (سردرود ) –7- درب مهاد مهین (قالا قاپیسی) –8-( درب نوبر ) فلذا شهروندانی که مشاغل حساس حکومتی، اقتصادی و دینی داشتند بیشتر در نقاط نزدیک به بازار بصورت مجتمع زندگی می کردند. سبک معماری برخی از بازارهای بی نظیر و جزو شاهکارهای معماری بشمار می روند بطوریکه بازار تبریز بزرگترین بازار بهم پیوسته و مسقف دنیاست. معماری زیبا، کثرت تیمچه ها، سراها، راسته ها و تنوع مشاغل ویژگی خاصی به این بازار بخشیده است.
5- محله: پپنجمین عنصر اصلی شهر اسلامی، محله است و بخش مسکونی شهراسلامی می باشد فعالیتهای محله بطور کلی در سه بخش اقتصادی اجتماعی و فرهنگی را شامل می شود فضای داخلی هر محله جنبه ای نیمه عمومی داشت و به گونه ای نسبت به مراکز عمومی شهری قرار می گرفت که کمتر محل تردد افرادبیگانه باشد به این ترتیب فضایی نسبتاً آرام و نیمه خصوصی برای ساکنان محله بود.
6- مدارس: جنبه مذهبی مدارس از عوامل تعیین کننده موقعیت آنها در شهرها اسلامی بود و اغلب مدارس در امتداد یا جوار بدنه بازار احداث می شدند ایجاد مدارس از قرن چهارم به بعد در ایران اهمیت یافت مدارس علاوه بر کارکردهای مذهبی و آموزشی دارای کارکردهای سیاسی و اجتماعی بودند.
7- میدان: میدان عرصه نمایشی است برای زندگی یک شهر که از حرکت ، کوشش و تلاش برای زندگی و سرزندگی شهروندان خبر می دهد و جلوه ای روشن از یک فضای ایجاد کننده ارتباط تماس و فعالیت آدمی را نمایان می کند. میدان نقش جهان اصفهان از بهترین نمونه های میدان های شهری محسوب می شد که این میدان مستطیلی شکل در اصفهان (510 متر در 165 متر نمونه ای از میدانهایهری در جهان اسلامی است)
8- شبکه ارتباطی در شهرهای اسلامی از اصول کلی زیر پیروی می کرد:
1. راههای اصلی کاروانها پس از ورود مستقیماً به بازار ختم می شد.
2. احداث راههای زیرمینی یا مخفی برای گریز در مواقع بحرانی 
3. استفاده از کوچه های پرپیچ و خم در سطح کوی و برزن ها به سبب ملاحظات دفاعی
از قرن 19 و نیمه اول قرن 20 استعمار اروپا یک دوگانگی به شهرها اسلامی تحمیل کرد پس از تسلط استعمار همه خانواده های ثروتمند جامعه شهری شهر قدیم را ترک کردند و بعد از جنگ جهانی دوم شهرهای استعمار زاده اسلامی به تراکم و جمعیت شهری گرفتار شدند. در 70 سال گذشته با توسعه علم و تکنولوژی و دگرگونی در اقتصاد، نگرش های سیاسی و پویایی فرهنگها در برنامه ریزی شهری کشورهای اسلامی بوجود آمد و نوسازی شهرها تحت تاثیر فرهنگ غربی قرار گرفتند. پس از ورود مدرنیسم شهرهای جهان اسلام همانند سایر کشورهای در حال توسعه با رشد شهرهای انگلی و نارسایی در ارائه خدمت شهری مواجه شدند.
تبریز هم در دوران پهلوی اول و دوم بدلیل جایگاه آن و بعنوان دروازه تمدن شرق و غرب با نمودهای مدرنیسم و دگردیسی در معماری آن از سنتی به مدرن روبرو شد و پیشرفتهای معاصر اروپائیان در عرصه های علمی جدید و عقب ماندگی علمی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورهای اسلامی در سالهای حاکمیت رژیم های سلطه گر و مستبد از سوی دیگر منجر به برقراری رابطه های نامتعادل سیاسی و اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ما با آنها شد رابطه های یکطرفه واردکننده و مصرف کننده در همه زمینه ها از جمله در عرصه معماری و شهرسازی هم معمول گشت. شیوه های سنتی ساخت دچار توقف و رکود شد و شیوه های وابسته به آن در امر ساختمان بر شیوه های تولید بومی برتری یافت. بنابراین نظام بومی و فرهنگی معماری و شهرسازی ما با سنت های اصیل اسلامی خود قطع رابطه کرد و از نزدیک هفتاد سال قبل بصورت تدریجی سبک شهرسازی و معماری شهر تبری هم تغییر پیدا کرد که تاثیرات در رفتار و فرهنگ ساکن در این شهرامروز قابل مشاهده هست پس از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و تلاش برای حفظ هویت اسلامی ایرانی شهرها نیاز است وزارت خانه های مسئول و دانشگاه ها و مراکز علمی در جهت اصلاح نظام کالبدی شهرهای اسلامی ایران که ماهیت اعتقادی آن قابل انکار نیست با دیدی نقادانه و به دور از شعار زدگی بدنبال رهیافت کارآمدی باشند تا گفتمان مبانی شهرسازی در فرهنگ و تمدن اسلامی را جایگزین و با پیشرفتهای روز شهرسازی نسبت به بومی سازی سبک شهرسازی و معماری پیشرفته جهان اقدامات علمی و عملی را آغاز کنند قطعاً شهری که مطلوب فرهنگ اسلامی است آن شهری است که ساکنان آن را به آسمان مشترک اعتقادات دینی هر چه بیشتر متوجه سازد و بر کرامت و عزت نفس انسان تاکید کند و نظام شهرسازی آن تراوشی از نظام اعتقادات دینی خواهد بود و آنموقع شهر اسلامی مجموعه ای پویا خواهد بود که همواره در حال تحول بوده و خود را با نیازهای زمان و مکان ساکنان خود و ارزش های اسلامی وفق خواهد داد تا شهری مطلوب و با رفاه و سبز و روان و امن و زیبا توسعه یافته برای شهروندانش باشد.