"تبریز" فاقد "حکمرانی خوب" !

"حکمرانی خوب شهری" یکی از اصلی ترین و جدی ترین مولفه های دستیابی به توسعه پایدار در مباحث مدیریت شهری است؛ موضوعی که تقریبا بسیاری از صاحب نظران و متخصصان این حوزه به آن اذعان دارند.
الگوی حکمرانی خوب شهری، در صورت نهادینه شدن بهینه و اصولی، خواهد توانست تعامل و تعادلی مثبت و هدفمند در راستای ارایه و اجرای شیوه های صحیح مدیریت شهری از یک سو و پاسخگویی به مطالبات و نیازهای شهروندان، که هر دو در راستای توسعه پایدار شهری هستند، ایجاد نماید. 
هدف و مقصد نهایی و غایی حکمرانی خوب، ایجاد تعادل منطقی و اصولی، میان نیازهای بین نسلی شهروندان امروز و شهروندان آینده است که به دنبال خود، توسعه پایدار شهری بر مدار مردم سالاری و عدالت اجتماعی را فراهم و نهادینه خواهد کرد.
به عبارت بهتر، حکمرانی خوب شهری، بسترساز توسعه پایدار است و به شکلی عادلانه و مسوولانه، مشارکت پذیری شهروندان و برنامه ریزی کلان بر مبنای نیازها و اولویت های زیستی مردم را محقق می سازد.
در ایران، موضوع حکمرانی خوب شهری، تا حد قابل ملموسی در برخی کلانشهرها، از جمله تهران و اصفهان و مشهد، اجرایی و تمرین شده و ما امروز شاهد مولفه های ملموس و روشن این موفقیت در حوزه مدیریت شهری این شهرها هستیم؛ اما متاسفانه، تبریز، به دلیل غفلت ها و قصورهای مدیریتی طی این سال ها، نه تنها با جریان تغییر الگوهای مدیریتی هم سو نبوده؛ بلکه فاقد الگوهای مدیریتی مبتنی بر حکمرانی شهری است و به جای آن، "حکمروایی شهری" بر اساس سیاست های از بالا به پائین و نه مبتنی بر مشارکت پذیری مردم، حاکم شده است.
مدیریت شهری در تبریز، از دیر باز بر اساس الگو و تئوری حاکمیت خوب و حاکمیت قدرت جلو رفته و طبیعی است که در چنین شیوه مدیریتی، اصول پذیرفته شده ای همچون، پاسخگویی، عدالت، شفافیت، مشارکت پذیری و توسعه پایدار محقق نخواهد شد.
متاسفانه در شیوه مدیریت شهری تبریز، به هیچ عنوان اهمیتی به شهروند و نیازها و خواسته های او داده نمی شود و مدیریت شهری همواره، تحت تاثیر، الگوی "تبعیت" از حکومت و دولت مرکزی عمل کرده است. فقدان تخصص های لازم، اجرای غلط و ناصحیح برنامه ها، شعارزدگی و اقدامات پوپولیستی، از جمله ضعف های مدیریت شهری تبریز طی این سال ها بوده است.
در این میان، به نظر می رسد، راه کارهایی همچون، برنامه محوری در مدیریت شهری و شورای شهر، کمیسیون های تخصصی، شفافیت در عمل، نظارت نخبگان و رسانه ها، تشکیل تیم مشاوران متخصص، تسهیل و تسریع روند توسعه شهری، استفاده بهینه و مناسب از سرمایه های انسانی و مادی، به کارگیری نیروهای متخصص در روند مطالعات شهری و پروژه ها و تلاش برای توزع عادلانه خدمات، بتواند به تغییر رویه های موجود مدیریتی در شهر تبریز کمک کند.
سخن آخر این که، تبریز، با پشتوانه و دیرینه ای به قامت تاریخ، نیازمند ایجاد تغییر در بنیان های فکری مدیریتی، به منظور حرکت به سمت توسعه پایدار شهری است و این آرمان، تنها و تنها از مسیر حکمرانی خوب شهری میسر خواهد شد.